اسامی برخی از بانیان و احیاءکنندگان آئین های عزاداری در روستای ورجوی

بسم الله الرحمن الرحیم
مسلخ عشق و محرم، فصل عشق ورزی به اسوه جوانمردی، آزادی، عزت، کرامت و شجاعت است. محرم زنگار دل ها را شستشو می دهد و دل را به عشق حسین (ع) پیوند می زند.
فرا رسیدن محرم و عزاداری حسینی در اقصی نقاط جهان، عشق و ارادت به سالار شهیدان را به نمایش
می گذارد. مردم مناطق مختلف ایران نیز در این ماه در قالب هیات های عزاداری، زنجیر زنی و سینه زنی سر از پا نشناخته و با اشک و آه و ماتم و برگزاری مراسم سوگواری یاد و خاطره امام حسین(ع) و یاران با وفایش را گرامی می دارند. پرچم ماتم حسینی قرن ها است که با وجود فراز و نشیب های مختلف به همت عاشقان امامت در دیار آذربایجان، عموماً وشهرستان مراغه و روستای ورجوی خصوصاً، همچنان در اهتزاز است. مردم منطقه آذربایجان همه ساله مراسم عزاداری محرم و صفر را به صورت گسترده و به شیوه سنتی خاص، در شهرها و روستاها برگزار می کنند.
روضه خوانی در منازل و تکایای آذربایجان در غیر از ماه های محرم و صفر نیز برگزار می شود اما دهه پایانی ذی الحجه، آذربایجان یکپارچه چهره حسینی به خود می گیرد به طوری که اکثر شهروندان چند روز قبل از فرا رسیدن ماه محرم لباس های مشکی پوشیده و دستار سیاه به نشانه عزا بر سر خویش می بندند و پرچم های عزا در کوچه و بازار نصب می کنند. که در این میان شهرستان مراغه و روستای تاریخی-فرهنگی ورجوی از جمله این شهرها و روستاهاست.
بسیاری از هنرهای سنتی و بومی که امروزه دیگر در فرهنگ اجتماعی ساکنان شهرها و روستاهای تاریخی نقش خاصی ندارند، در برخی از مراسم مذهبی وکهن، بازپیرایی و احیا می شود.
مردم ایران از دیرباز در دهه محرم و عاشورای حسینی با توجه به ویژگی های اجتماعی و فرهنگیِ مناطق مختلف، با شیوه های گوناگون به سوگواری و عزاداری می پردازند. یکی از این شیوه های متداول، اجرای تعزیه و نمایش وقایع عاشوراست. تعزیه در لغت به معنی سوگواری برای عزیزان از دست رفته است ولی در اصطلاح به نوعی نمایش مذهبی با آداب و رسوم خاص اطلاق می شود. مورخان و سیاحان در دوره صفویه، اشاره زیادی به تعزیه نمی کنند و گفته هایشان بیشتر به نوحه سُرایی معطوف است. در دوران قاجاریه تعزیه خوانی به لحاظ کیفیت و محتوا به اوج تکامل می رسد. با توجه به سیر تکاملی تعزیه در ایران می توان دریافت که تنها یک نمایش مذهبی یا آیینی نیست، بلکه چنان کیفیتی را داراست که همه خصایصِ یک جریانِ زنده یِ فعالِ ملی و هنری را با همه ویژگی های دینی و اجتماعی آن آشکار می کند. در شهرها و روستاهای مختلف ایران نحوه سوگواری و عزاداری برای امام حسین علیه السلام متفاوت است. گرچه در کلِ این مراسم، یک هدف را دنبال می کنند ولی با توجه به مراسم گوناگون و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی هر منطقه، شکل و شمایل متفاوتی از سوگواری انجام می پذیرد. حتی در برخی از محلات یک شهر، شیوه عزاداری تفاوت دارد.
برگزاری مراسم عزاداری برای اهل بیت(ع) و به ویژه امام حسین (ع) در ماه محرم به نوعی ریشه در فرهنگ ایرانیان پیدا کرده است؛ مراسمی که نه تنها رنگ کهنگی به خود نگرفته اند بلکه مفهوم پیروزی خون بر شمشیر را عینیت بخشیده اند. و روز به روز به تازگی و جاودانگی آن افزوده می شود.

روستای ورجوی، یکی از معدود روستاهای کهن و تاریخیِ ایران زمین، از توابع شهرستان مراغه است. این روستا با دارا بودن آثار و ابنیه های تاریخیِ ثبت شده ی ملی، از جمله مناطق فرهنگی و گردشگری ایران محسوب میگردد. وجود آتشکده یا معابد مهری ورجوی، که روزگاری محل نیایشِ مهرپرستان و مأمنِ برگزاری آئین های آتش پرستی در دوره های قبل از ظهور اسلام، و عبادتگاه مسلمانان در دوره های بعد از ظهور اسلام بوده است، حکایت از جایگاهِ فرهنگیِ غنی و استوار، در دل تاریخ دارد. به گواه مورخان، تذکره نویسان و شاهدان محلی، روستای ورجوی همواره پیشگام در برگزاری مراسماتِ ملی- مذهبی، به شکل های مختلف فرهنگی، عبادی، عزاداری و... بوده است. که از برجسته ترین آنها می توان به برگزاری مراسمات مذهبی و عزاداری در مدح و ماتم آل الله، علی الخصوص در رثای حسین بن علی علیه اسلام، اشاره کرد.
از مهم ترین و رایج ترین نوع عزاداری های قدیمیِ روستای ورجوی در چندیدن دهه گذشته، که بایستی بدان توجه نمود، نوحه خوانی سنتی و مرثیه خوانی سنتی و سینه زنی های سنتی بوده و آنچنان که بزرگان نقل میکنند،این نوع عزاداری ها از سابق قدیم در معبد مهر ورجوی و مساجدِ روستای ورجوی برگزار می گردیده است. و بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز با بوجود آمدن تکایا و حسینیه ها، این مکان ها به محلی دیگر، جهت برگزاری این مراسمات تبدیل شدند. که اکنون و با گذشت زمان، برخی از آن سبک های اصیل عزاداری مانده اند و برخی دیگر، در اثر گذر زمان، و با ظهور بدعت های خودساخته ی بی اساس، به دست فراموشی سپرده شده یا به انحراف کشیده شده اند.
حوادث گذشته ی هر جامعه ای می تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه تأثیر به سزایی داشته باشد . تجدید آن خاطره ها در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است تا مردم بتوانند به نحو صحیحی از آن استفاده کنند. زیرا ممکن است این بزرگداشت، منافع و مصالح بیشماری را برای جامعه تأمین کند.[1]
« بنابر گفته ریش سفیدان مساجد، مراسمات مذهبی و عزاداری از قدیم الایام در این روستا بوده است و چنین نیست که این سنت های مذهبی و آئین های مختلف عزاداری در روستای ورجوی یک امر بدیع و جدیدی بوده باشد که یک نفر از روستاهای اطراف آمده و بخواهد آن را در عرض 10 یا 20 سال اخیر، وارد سبک زندگی مردم به عنوان مراسمات آئینی و شیوه های عزاداری بکند.» کما اینکه شاید بعدا، آن سبک های عزاداری سابق و دیرینه نیز، شکل جدیدی به خود گرفته اند و بعضی از شیوه های عزاداری نوین نیز برعزاداری های قدیمی افزوده شده و به شکل فعلی آن در آمده اند، که بعضا دارای نقاط قوت، و درعین حال دارای نقاط ضعف بسیاری نیز می باشند. و اکنون پرداختن بدان ها از حوصله بحث این مختصر و برخی دیگران!، خارج است. به هر حال آنچه بدان اشاره میگردد، مختصری است جهت یادآوری برای نسل حاضر.

و مهم تر از همه، معرفی و به حافظه نسل فعلی سپردن ِ اسامی ِ برخی از افراد موثری است که تقریبا در 100 ساله اخیر، در روستای ورجوی به برگزاری آئین های مختلف عزاداری و مذهبی می پرداخته اند و حقی معنوی و فراموش نشدنی، بر گردن ما جوانان ِ ورجوی و فرهنگ زندگی ما دارند. و به هیچ وجه نباید به خاطر سکوت برخی افراد مغرض ولی آگاه، در معرض فراموشی قرار گیرند و یا نقشِ بی بدیلِ آنان در احیا، و حفظ این شعائر عظیم الهی کم رنگ جلوه داده شود. و بی شک حضور مجدّانه و خالصانه آن عزیزان از دست رفته، در فعالیت های مذهبی-فرهنگی ورجوی بوده است که در ایام محرم الحرام هرسال، علی الخصوص روز عاشورای حسینی علیه السلام، عزاداران زیادی را از شهرهای مختلف ایران به این آبادی گسیل میداشته تا بهترین لحظات معنوی خود را در خالصانه ترین مراسمات مذهبی تجربه کنند و جانِ دل را با اشک ماتم حسینی (ع) بشورانند تا خود را در شعاع جاذبیت ربوبی قرار دهند. گویا چنین است که اکنون صدای آن ناله ها و نوحه ها در ماتم آل الله، و بر سرو سینه زدن های خالصانه، در کوچه پس کوچه های این آبادی بجای مانده و برگوش می رسد و هر روز و هرروز نسل جدیدی از محبان و تربیت یافتگان مکتب حسینی را در دامان پرمهر مادرانشان، به منصه ظهور می رساند و روانه دانشگاه انسانیت و آزادگی میکند.
با صرف نظر از بیان ترتیبی آن اسامی و ذکر تاریخِ دقیقِ حیات و فعالیت آن عزیزان « بدلیل نبود مدارک مستند و مکتوب»، به ذکر برخی از اسامی که از طریق نقل های سینه به سینه یِ مسن ترین افراد ورجوی و ریش سفیدان، جمع آوری گردیده و بدست ما نسل جوان رسیده است، میپردازیم.

لازم به ذکر است همه این اسامی که در ادامه ذکر خواهد شد مربوط به دوران قبل از انقلاب اسلامی بوده، بجز اسامی آن عزیزانی که به زمان انقلاب اسلامی و سال های پس از آن مربوط می شوند که بدان ها اشاره خواهد شد؛ این اسامی عبارتند از: «حاج میر حسین آقا، حاج میر عبداله، حاج میر صالح آقا و حاج میرآقا » که هر چهار نفر ایشان از یک خانواده ی مذهبی و از اولاد پیامبر (ص) در زمان قبل از انقلاب اسلامی بوده اند.
در بین این چهار نفر حاج میر حسین آقا از جمله افرادی است که در روستای ورجوی در ایام محرم حسینی (ع) برنامه های نوحه خوانی و سینه زنی و « شبیه خوانی » برگزار میکرده است. حضور چشمگیر و خالصانه ایشان در فعالیت های مذهبی-اجتماعی و شخصیت برجسته و قدرت نفوذ معنوی آنان در دل های مردم، به حدی بوده است که اکنون با گذشت چندین دهه، و پشت سر گذاشتن ایامی متمادی و جایگزین شدن دیگر افرادِ صاحب شخصیتِ اجتماعی هر چند در جایگاهی پایین تر، هنوز بر خاطر پیران ما مانده اند و در همیشه ی نقل های گذشته ی تاریخی، به خوبی و با احترام یاد میشوند. لازم به ذکر است که، سن و سال نقل کنندگان این اسامی، در آن ایام از 12-13 سال بیشتر تجاوز نمی کرد در حالی که اکنون از مسن ترین افراد روستای ورجوی و جزء ریش سفیدان 70 -80 سال به بالا محسوب می شوند.
اما حیف که گذشت زمان و رخداد حوادث، بسیاری از آن افراد را از خاطرِ این سرمایه های انسانی، که اکنون منبع جمع آوری اطلاعات ما هستند به بوته فراموشی سپرده و به کلی پاک کرده است. و اکنون پس از چندی درنگ، دست بر جبین گذاشته و سر به پایین انداخته و اعتراف میکنند که کسی دیگر جز این عزیزان را به یاد نمی آورند.
دیگر کسی که از آن به عنوان فردی قابل احترام یاد می کنند، میرزا رسول تبریزی بوده است. که پس مدتها اقامت در روستای ورجوی، و احیاء و اجرای آئین های مذهبی و عزاداری، بر طبق همان سنوات قبل، دوباره به تبریز بازمیگردد. می گویند بعد از ایشان، افرادی به نام های غلامعلی، سلام زاده و کربلائی حسن، در زمان محمد سلطان و حاج جبار به روستای ورجوی آمده و رفته اند. البته با همان نقش ها و با احیاء برنامه های مذهبی اجتماعی. و بعد از آن ها هم کسانِ دیگر و دیگر.

گفتنی است که در آن زمان، روستای ورجوی بدلیل وجود شرایط اقلیمی کاملا مناسب، و برخوردار بودن از باغ های میوه و انگور و اراضی مناسب برای کشاورزی، در شرایط اقتصادی کاملا پویا و غنی، و دارا بودن نیروی کار جوان و زمین های مساعد برای کشت، محیطی مناسب برای زندگی اهالی ورجوی و دیگر مردمان منطقه از هر جهت محسوب می شده است. منظور اینکه همه این عوامل و شرایط اقلیمی-محیطی دست به دست هم داده و سرشناسان، عالمان، و بسیاری از دیگر مردمان را به این آبادی می کشانده است. همین عوامل حیاتی بود که این آبادی را «وارئوی، وارلیق ئووی» یا همان «خانه دارا و برخورداری»، نیز نامیده اند...
یکی دیگر از کسانی که خود، از اهالی ورجوی بوده و در برگزاری مراسمات مذهبی و برپایی آئین های عزاداری آن موقع نقش ایفا میکرده، غلام آقا(سعادتیان) بوده است. نُه نفر از اسامی ذکر شده در بالا مربوط به دوران قبل از انقلاب اسلامی و شاید چندین دهه قبل از آن نیز بوده باشند که در روستای ورجوی از بانیان اصلی و از احیاء کنندگان عزاداری های دهه محرم و برگزارکنندگان سایر مناسبات مذهبی اجتماعی، بوده اند.
از دیگر افرادی که دارای نقش های اجتماعی در مناسبات مذهبی بوده اند و شخصیتی قابل احترام در بین مردم داشته اند، میتوان به ترتیب ایفای نقش به مرحوم میرزا هاشم، مرحوم مشهدی موسی(فرزند میرزا هاشم)، مرحوم قدرت (بهروزنژاد) و مرحوم حسین (نصرتی) اشاره کرد. هر چند که هر یک از این افراد ممکن است در یک دوره بوده و سال های زیادی را در کنار هم گذرانده باشند. که مربوط به سالهای نزدیک انقلاب اسلامی، زمان شروع انقلاب اسلامی و دوره ای کوتاه پس از آن سال ها باشند. و بدیهی است که در سال های پس از انقلاب اسلامی نیز، با بوجود آمدن شرایطی مناسب و کافی، جهت پرداختن به مجالس ذکر و یاد اهل بیت (ع) که از آرمان های امام امت و شهدای انقلاب بود، مردم، خود، پیشکار برگزاری این شعائر الهی و عزاداری های دهه محرم در روستای ورجوی بوده اند. چنانچه در زندگی نامه شهدای ورجوی نیز آمده است اکثر این شهیدان هنگام محرم و عزاداری امام حسین (ع ) سر دسته هیئت بودند و علاقه عجیبی نیز به برگزاری این مراسم ها و احیاء آن داشتند. [2]
از جمله افرادی که لباس روحانیت برتَن داشته و همچون پدران معنویِ مردمِ ورجوی بوده اند، این عزیزان را نام می برند: حاج میر حسین آقا،حاج میرعلی اصغر، حاج میر عبداله، آخوند روشن دل و میرزا عباسعلی و ...
و بعد از انقلاب اسلامی نیز مرحوم سید رضا (پاکدل) و مرحوم ملا شیردل. بنابر همان دلایل حیاتی که در بالا ذکر گردید، شرایط مناسب محیطی و ظرفیت های فرهنگی-اجتماعی، در روستای ورجوی، عالمان دینی زیادی را به این دیارِ دیرین کشانده بود. که گویا بسیاری از آنان از خاطر گویندگان تاریخ ما، به کلی پاک شده و از یادها رفته اند. اما آنچه که بر سر زبانها مانده و هنوز در دل های پیران ما، نفوذ و در خاطر آنها جلوه گری میکند معنویت و شخصیت ملّا، حاج میر حسین آقا، بوده و هست. که در برگزاری عزاداری های محرم و برنامه های سینه زنی و نوحه خوانی های سنتی و حتی شبیه خوانی ها هم، فعالیت های قابل توجهی را انجام میداده است.
به هر حال آنچه که در قالبِ چند وقایع تاریخی و یا ذکر اسامی برخی شخصیت های مذهبی اجتماعی، بدان اشاره شد، و بصورت تیتروار از خاطر خوانندگان گذشت و در اختیار نسل حاضر قرار گرفت، فقط مختصری است از شاید هزاران وقایع تاریخی و دهها شخصیت پرنفوذ و صاحب مقامِ این آبادی.
لذا « آنچه که در خور توجه و نیاز به دقت است، اصل مطالعه تاریخ و بازگشت به گذشته، جهت عبرت گیری و اسوه پذیری است حتی با دریافت آن از طریق نقل های سینه به سینه ی بزرگان و ریش سفیدان، که همواره چراغ راه است و مایه ی هدایت.» و این تاریخ است که صادقانه، وقایع و حوادث گذشته را در نمایشگاهی از آثار طبیعی و انسانی ارائه می دهد، و گذشته را بر حال و آینده پیوند میدهد.

امروز بر نسل حاضر و جوانان ورجوی، یک وظیفه ی اجتماعی و بلکه یک وظیفه شرعی است که با تحقیق و مطالعه ی عمیق در زندگی گذشتگان خود، سبک حیات و آئین های اصیل فرهنگی، اجتماعی و مذهبی و شیوه های صحیحِ عزاداری آنان را مرور کرده و به خاطر بسپارند و از حافظان واقعی آن باشند. و افکار و عقاید خود را از برخی، عناصر مدعی، که در پی انحراف افکار عمومی و تغییر باورهای مردم و به تحلیل بردن سبک زندگی اسلامی-ایرانی شان، از طریق بدعت های خودساخته و بی ریشه و اساس، و افکار تزریقی آلوده به جهالت و نادانی هستند، محافظت نمایند. و اکنون که بسیاری از صفحات این کهنه « کتابِ زندگی» در قرون گذشته، در اثر مرور زمان از بین رفته و در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته است، ناچاراً، تاریخ واقعی خود را از زبان ریش سفیدان و پدربزرگان خود گوش فرا بدهند و تا یکی دیگر از منابع مطالعه تاریخ از دست نرفته، از سینه ی آنان ورق بزنند. البته این نیز یک امر واضح و آشکاری است که، روشنگری و تبیین مسائل، و نقل واقعیات تاریخی و حفظ آنها، ابتداً از وظایف دلسوزانِ روشنفکر و عالمان با تقوا و واقعی اسلام بوده و هست.
و در پایان نیز، لازم به توضیح است که هدف اولیه ما از بوجود آوردن این اثر و تقریر سخن، هر چند ناقص و نقلی و نه کامل و مستند، بوجود آوردن یک گفتمان دوستانه در جمعِ جوانان ورجوی بوده است، که به مطالعه تاریخ خود بنشینند و اندکی در گذشته خود فرو روند. گذشته ای که همواره دارای غنی ترین آثار فرهنگی و شخصیت های والای انسانی و آئین های اجتماعی و مذهبی اصیل و برجسته ای بوده است که مطالعه و یاد آن ها از خامی اندیشه مان می کاهد و بر روشناییِ عقلمان می افزاید. انشاءالله
تاسوعای حسینی علیه السلام؛ محرم 1438؛ 20 مهر 1395
نویسنده: رستمی آذر ورجوی
۱- محمد تقی مصباح یزدی ، آذرخشی دیگر ازآسمان کربلا ، چ۸ ، قم : مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، ۱۳۸۱، ص ۱۵ـ۱۴
[2] – کتاب شهدای ورجوی، مکرمی علی.