برخورد با خشك مقدسي
يك جنبه مهم تاريخ زندگي پيامبر(ص) رعايت دقيق قوانين الهي و وحياني است. پيامبر تابع قرآن است و به هيچ روي مجاز به تخطي از آنها نيست. در اين باره، بسان قرآن، از افراط و تفريط بيزار است و تلاش ميكند، همان گونه كه به او دستور داده شده تا مستقيم حركت كند «و استقم كما امرت» همين رويه را ميان مردم هم ترويج كند.
حضرت ميكوشد تا احكام را به مردم ياد بدهد و حدود دين و احكام شرعي را مشخص كند. در اينميان، يك اصل مهم، تفهيم اين نكته به مردم است كه دين را بايد از خدا و رسول بگيرند و حلال و حرام را بر اساس قرآن و سنت بشناسند. در خود قرآن، از يهود به خاطر اين كه بيدليل برخي از حلالها را حرامكردهاند، چندين بار، گله شده است.قرآن و رسول و امامان دين، به همان اندازه كه از لااباليگري متنفرند از خشك مقدسي كه ناشي از ضعف قوه عقلاني و تمسك به ظواهر است، هم بيزارند.در خبري آمده است كه پيغمبر (ص) به مسلمانان دستور دادند در سفر روزه نگيرند، ولي عدهاي از روي خشك مقدسي همچنان روزه ميگرفتند. حضرت از اين رفتار مردم به خشم آمده، همان طور كه رويشترشان بودند، ظرف آب را سركشيده و فرمودند: اي خطاكاران، افطار كنيد؟ افطروا يا معشر العصاة.(تهذيب الاثار مسند ابن عباس ج 1، ص 92).
پيامبر (ص) بدون اجازه خداوند چيزي را حلال يا حرام نميكرد، حتي اگر خودش از چيزي بدشميآمد. درباره سير، حضرت از آن متنفر بود و ميفرمود هر كس سير خورده كنار من ننشيند با اين حال، همان لحظه ميفرمود: من حرام نميكنم، زيرا اجازه تحريم آنچه را كه خداوند حلال كرده ندارم، اما من از آن بدم ميآيد.«يا ايها الناس انه ليس بي تحريم ما أحل الله و لكنها شجرة أكره ريحها». (امتاع 7.310)
رعايت حلال و حرام الهي، جزو اصولي بود كه پيامبر به مردم آموزش ميداد و بر آن تأكيد ميكرد. اينمطلب را قرآن هم مكرر فرمود بود كه اينها حدود الهي است و تخطي از آنها بر هيچ كس روا نيست.آنچه هست، اين كه قرآن و حديث بايد با درايت فهميده شود و ظاهرنگري، انسان را به كج فهميميكشاند. نقل يك روايت در اين زمينه جالب است. امام حسين (ع) سر مسائل صفين با عبدالله پسر عمروبن عاص كه مانند پدرش در صفين بر ضد امام علي (ع) جنگيد، حرف نميزد. ابوسعيد خدري بعدها در مدينه ميان آنان واسطه شد تا با يكديگر آشتي كنند. وقتي امام با او سخن گفت، از عبدالله گلايه كرد كه تو بر طبق احاديثي كه از پيغمبر (ص) نقل ميكند، من را بهترين زمينيان نزد آسمانيان ميداني؛ پس چرا در صفين حاضر شدي و با پدر من كه از من بهتر بود جنگ كردي. پسر عمرو بن عاص درباره دليل اين مطلب گفت:من زمان پيامبر (ص) زاهد بودم و زندگي را به خود سخت ميگرفتم. روزها روزه و شبها قيام الليل داشتم. پدرم درباره افراط من به پيامبر (ص) شكايت كرد. حضرت به من فرمود: از پدرت اطاعت كن. وقتي پدرم به صفين ميرفت، من هم از او اطاعت كردم. حضرت فرمودند: اين با «لاطاعة لمخلوق في معصية الخالق» (عدم جواز اطاعت از كسي وقت معصيت خالق ميكند) سازگار نيست؛ همينطور با آيه «و ان جاهداك انتشرك بي فلا تطعهما» اگر والدين تو، تو را به شرك فرا خواندند، از آنان اطاعت نكن.بدين ترتيب عبدالله بن عمرو بن عاص نشان داد كه از جمله پيامبر (ص) كه او را موظف به اطاعت از پدر كرده بوده، تا چه اندازه بد برداشت كرده و ظاهر نگري كرده است.
مركز اطلاع رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي